نامه ها٬
سياوش دانشور
حمله نظامى به پژاک٬
حزب شما قبلا در مورد حمله نيروهاى جمهورى اسلامى به خاک کردستان و حکومت اقليم موضع گرفته است. بيشتر احزاب کردى و چپ اينبار نيز موضع گرفتند. نظر شما در مورد اين حمله مشخص به پژاک چيست؟ آيا جمهورى اسلامى بدنبال ساقط کردن حکومت و دولت کردى در کردستان عراق است؟ هيوا
هيوا عزيز٬
ما بعنوان يک جريان کمونيست کارگرى سرنگونى طلب که در يک رابطه خصمانه و جنگى با جمهورى اسلامى قرار دارد٬ هر نوع تعرض و تعدى به نيروهاى اپوزيسيون ايران را محکوم ميکنيم. ما تهاجم سياسى٬ اطلاعاتى٬ تروريستى و نظامى به هر نيروى اپوزيسيون را مقدمه اى براى ناامن کردن فضاى سياسى و پيشروى حکومت اسلامى تلقى ميکنيم و همواره بر ايجاد فضاى ايمن سياسى در اپوزيسيون ايران تاکيد داشته ايم. همينطور اين محکوميت براى ما نه از جانبدارى سياسى از جريان مورد تعرض بلکه از خصومت با حکومت اسلامى ناشى ميشود. موضع ما با موضع جريانات ناسيوناليست مورد اشاره شما يک نقطه عزيمت اجتماعى ندارد. براى ناسيوناليستهاى متفرقه حمله حکومت و سپاه پاسدارن به "خاک کردستان" حمله به خودشان است. حتى اگر در اين خاک مرتجعين و آدمکشانى نظير طالبانى و بارزانى حاکم باشد که همين اخيرا به طرف مردم معترض در کردستان شليک کردند و يا کارگران بيکار را به گلوله ميبندند. اين جريانات نان و هزينه شان را به قول شما "حکومت اقليم" تهيه ميکند و برايشان نمک خوردن لازمه نمکدان را نشکستن است. همينطور سياست محکوميت براى ما اساسا در قبال لطماتى است که به مردم غير نظامى و بيدفاع روستاهاى مرزى وارد ميشود. مردمى که با هر حمله ناچارند خانه و کاشانه شان را رها کرده و آواره شوند٬ زير گلوله و خمپاره تلف شوند٬ و نان و آب و زندگى شان توسط جنگ مرتجعين متفرقه گرو گرفته شود. مردمى که اگر آزاد باشند و انتخاب واقعى داشته باشند نه به طرف جمهورى اسلامى و نه به سمت جريانات قوم پرست و عشيره اى ناسيوناليست کرد تمايلى ندارند. آنها هر روز پدرخوانده هاى اين جنبش يعنى بارزانى ها و طالبانى ها را تجربه ميکنند.
نگرانى شما و برخى ديگراز جريانات ناسيوناليستى مبنى بر هدف ساقط کردن "حکومت اقليم" توسط رژيم اسلامى بى پايه است و اساسا تلاشى براى کسب جانبدارى از حاکميت نامشروع و دست ساز پنتاگون در کردستان عراق است. طالبانى و بارزانى٬ عليرغم هر درجه اختلاف موسمى٬ يار غار جمهورى اسلامى و همکار جمهورى اسلامى در سرکوب نيروهاى سياسى و تهاجم به آنان بوده اند. وانگهى "حکومت اقليم" صرفا روى پاى خودش نايستاده است و از حمايت آمريکا و ائتلاف ناتو در عراق برخوردار است. يادتان نرود اينها طى چه پروسه اى به قدرت سياسى در عراق چنگ انداختند. کسانى که در متن جنگ جمهورى اسلامى و پژاک ياد "نقض قوانين بين المللى" و "بهم ريختن ثبات حکومت کردستان" افتاده اند٬ اين نوع حکومت و اين نوع ثبات آرزوى پوچى است که براى کردستان ايران در سر ميپرورانند. براى ما ثبات و عدم ثبات يک حکومت مرتجع اصولا سوال نيست و احترام به مناسبات و قوانين بين المللى که همواره با آن سر درگيرى داريم ارزشى ندارد.
و بالاخره پژاک سياست جنگ نظامى را با جمهورى اسلامى در دستور قرار داده است. همه ميدانند پژاک ساخته و پرداخته چه کسانى است و مدتهاى مديد با جمهورى اسلامى همکارى داشته است. جنگ هم قانون خودش را دارد. جنگ يکطرفه نيست. براى ما نفس اين جنگ زير سوال است. از نظر کارگران کمونيست و کمونيستهاى کارگرى عمليات انتحارى و بمبگذارى و سربريدن امثال پژاک و سلفى ها و ريگى ها با اعدامهاى جمهورى اسلامى و تهاجمات نظامى و بمباران و موشک باران مردم بيدفاع تفاوتى ندارد. اين جنگى بين دو نيروى ارتجاعى و ضد جامعه است که قربانيان آن مردم بيدفاع و غير نظامى اند. پژاک و ديگر نيروهاى ناسيوناليست موئتلف و طرفدار تاکتيکى اش سرسوزنى با تمايلات آزاديخواهانه و کارگرى مردم در کردستان خوانائى ندارند. دوران شيخ محمود و ملا آواره بسر آمده و کارگران و مردم شهرى در کردستان نميتوانند از طريق سياستهاى نوع پژاک به اهداف و مطالبات آزاديخواهانه شان برسند.
همينطور پژاک تلاش دارد در فقدان حضور يک جريان مقتدر و قابل قبول در ميان گرايش ناسيوناليسم کرد٬ با سياست حضور نظامى جاى پائى در ميان گرايش ناسيوناليستى در کردستان ايران پيدا کند. يک منشا عملياتهاى نظامى پژاک رقابت ناسيوناليستى است. اما مهمتر از محاسبات سياسى روستائى و خرد پژاک٬ جمهورى اسلامى از اين عملياتها اهداف گسترده ترى را دنبال ميکند. جمهورى اسلامى با عمليات نظامى گسترده کردستان را بيش از پيش نظامى ميکند٬ بر فضاى ميليتاريستى و بگير و ببند و پرونده سازى براى جوانان در کردستان مى افزايد٬ زندگى مردم زحمتکش منطقه را با ناملايمات جدى روبرو ميکند٬ و با سياست قلدرى نظامى در مرزها تلاش دارد پروژه هاى جديدى را کليد بزند تا از آنها در خدمت جدالهاى داخلى و تقابل با مردم در ايران بهره بردارى کند. اما جمهورى اسلامى ميان مردم بى اعتبارتر از آنست که چنين عمليات هائى بتواند بدادش برسد. حتى آنجا که حکومت افراد شرور و قاتل را اعدام ميکند با نفرت عمومى روبرو ميشود چون مردم ميدانند که اين حکومت از همين جنس است و عدالت را نميتوان با تکرار جنايت محقق کرد. پيروز باشيد. *